{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
در اثر زلزله ای شدید در شهر حیف نون 13 نفر زخمی و در اثر تقسیم چادر 552 نفر کشته شدند !
خسیسه به بچه اش میگه: اگه همه نمره هات بیست بشه میبرمت پارک تا بستنی خوردن بچه های دیگرو ببینی !
خسیسه به رفیقش میگه : جعفر آخر هفته ماشینت و میدی بهم با خانوم بچه هام برم بیرون شهر ؟ رفیقش میگه: نه!! خسیسه میگه : تعارف میکنی؟؟؟؟
غضنفر کمرش درد می کرده میره دکتر دکتر بهش میگه باید پیاده روی کنی چند روز بعد غضنفر زنگ میزنه مطب دکتر میگه دکتر جان من الان مرز ایران عراقم بازم پیاده روی کنم یا بسه ؟
دو نفر دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن !
غضنفر با ماشين قراضش ميزنه به يه ماكسيماي نو . با هزار زور وزحمت از راننده رضايت ميگيره. تو 4 راه بعدي دوباره ميزنه به همون ماكسيما ، سرشو از ماشين بيرون مياره ميگه : برو برو منم !
یارو میره ماشینشو بیمه بدنه کنه، آخر سر که کارش تموم میشه بیمه ای بهش میگه ایشالا هیچوقت از بیمه تون استفاده نکنین. یارو هم برمیگرده میگه : ایشالا شما هم از این پول خیر نبینین !
غضنفر سر نماز موقع قنوت دستاشو برعکس ميگيره بهش ميگن آخه اين چه طرزشه ميگه ميخوام ايندفعه از حفظ بخونه
یارو داشته با خانوادش از جلو رستوران رد ميشده بوی چلوکباب رو احساس ميكنن. به اونها ميگه اگه بچه های خوبی باشين هفته ديگه هم از اينجا ردتون ميكنم
تا حالا دندون مصنوعى مادربزرگتونو وقتى بعد غذا در مياره ميذاره تو کاسه، بعد ذره هاى غذا پخش مى.شن تو آب و هر تيکش ميره يه جا دقت کردين؟؟؟ : : : : کل اون آب تو حلق کسايى که لایک نمیکننن
به حیف نون میگن درد دلت رو به صورت مختصر بگو گفت : آخ تا قیامت
میـــבونـــــے ڪــه בستـــــــِ مـن نیستـــــــــــ،بــازیـــایِ ســرنوشتــه! رو قشــنگـــــــــآ خـط ڪــشیــــבه،زشتـــــآ رو وآســــــم نوشتـــــه......
یه بار یه یزدی و میبدی با هم تصادف میکنن میبدی با موتور بوده! یزدیه از ماشین پیاده میشه میگه باکت هه؟؟ میبدی میگه باکم هه درش نی!
غضنفر صبح ميره مغازه و کرکره رو بالا ميکشه و ميگه بسم الله رحمان رحيم وارد ميشه و ميبينه همه مغازه رو خالي کردن کرکره رو ميکشه پايين و ميگه صدق لله علي العظيم !
خسیسه يک خوشه انگور میخره میبره خونه. به زن و بچه هاش هرکدام يک دونه انگور میده اونا میگن: بابا چرا فقط یک دونه؟ میگه: چه فرق میکنه، بقيه اشون هم همين مزه را ميده
به آبادانیه میگن فهمیدی زلزله اومد؟ میگه نه من روم اونور بود
در اثر زلزله ای شدید در شهر حیف نون 13 نفر زخمی و در اثر تقسیم چادر 552 نفر کشته شدند !
خسیسه به بچه اش میگه: اگه همه نمره هات بیست بشه میبرمت پارک تا بستنی خوردن بچه های دیگرو ببینی !
خسیسه به رفیقش میگه : جعفر آخر هفته ماشینت و میدی بهم با خانوم بچه هام برم بیرون شهر ؟ رفیقش میگه: نه!! خسیسه میگه : تعارف میکنی؟؟؟؟
غضنفر کمرش درد می کرده میره دکتر دکتر بهش میگه باید پیاده روی کنی چند روز بعد غضنفر زنگ میزنه مطب دکتر میگه دکتر جان من الان مرز ایران عراقم بازم پیاده روی کنم یا بسه ؟
دو نفر دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن !
غضنفر با ماشين قراضش ميزنه به يه ماكسيماي نو . با هزار زور وزحمت از راننده رضايت ميگيره. تو 4 راه بعدي دوباره ميزنه به همون ماكسيما ، سرشو از ماشين بيرون مياره ميگه : برو برو منم !
یارو میره ماشینشو بیمه بدنه کنه، آخر سر که کارش تموم میشه بیمه ای بهش میگه ایشالا هیچوقت از بیمه تون استفاده نکنین. یارو هم برمیگرده میگه : ایشالا شما هم از این پول خیر نبینین !
غضنفر سر نماز موقع قنوت دستاشو برعکس ميگيره بهش ميگن آخه اين چه طرزشه ميگه ميخوام ايندفعه از حفظ بخونه
یارو داشته با خانوادش از جلو رستوران رد ميشده بوی چلوکباب رو احساس ميكنن. به اونها ميگه اگه بچه های خوبی باشين هفته ديگه هم از اينجا ردتون ميكنم
تا حالا دندون مصنوعى مادربزرگتونو وقتى بعد غذا در مياره ميذاره تو کاسه، بعد ذره هاى غذا پخش مى.شن تو آب و هر تيکش ميره يه جا دقت کردين؟؟؟ : : : : کل اون آب تو حلق کسايى که لایک نمیکننن
به حیف نون میگن درد دلت رو به صورت مختصر بگو گفت : آخ تا قیامت
میـــבونـــــے ڪــه בستـــــــِ مـن نیستـــــــــــ،بــازیـــایِ ســرنوشتــه! رو قشــنگـــــــــآ خـط ڪــشیــــבه،زشتـــــآ رو وآســــــم نوشتـــــه......
یه بار یه یزدی و میبدی با هم تصادف میکنن میبدی با موتور بوده! یزدیه از ماشین پیاده میشه میگه باکت هه؟؟ میبدی میگه باکم هه درش نی!
غضنفر صبح ميره مغازه و کرکره رو بالا ميکشه و ميگه بسم الله رحمان رحيم وارد ميشه و ميبينه همه مغازه رو خالي کردن کرکره رو ميکشه پايين و ميگه صدق لله علي العظيم !
خسیسه يک خوشه انگور میخره میبره خونه. به زن و بچه هاش هرکدام يک دونه انگور میده اونا میگن: بابا چرا فقط یک دونه؟ میگه: چه فرق میکنه، بقيه اشون هم همين مزه را ميده
به آبادانیه میگن فهمیدی زلزله اومد؟ میگه نه من روم اونور بود
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}